نامه ویژه عکاس حیات وحش به اینانلو در دفاع از سریال پایتخت

نامه ویژه عکاس حیات وحش به اینانلو در دفاع از سریال پایتخت/ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند

نامه ویژه عکاس حیات وحش به اینانلو در دفاع از سریال پایتخت/ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند

دیده بان حقوق حیوانات/ فریبرز حیدری*: سریال پایتخت را در سال های قبل ندیده بودم و امسال با اصرار خواهر زاده هایم یکی دو قسمتی را دیدم و خندیدیم…
یک روز بعد از تمام شدنش باز خواهر زاده هایم مرا وادار کردند که سکانس سخنرانی”بهنود فریبا” درباره محیط بانان را (که روی فلش ضبط کرده بودند) ببینم.
من که وضعیتم معلوم بود! انقدر اشک ریختم که مجبور بودم زاویه صورتم رو طوری کنم که خانواده ام نبینند. بعد دیدم حال و روز اونها هم فرقی با من نداره!
من به دلیل نشست و برخاست دائمم با محیط بانان، با پوست و خون متنی که مهران احمدی عزیز به زیباترین شکل اجراش کرد رو درک میکردم؛ ولی خانواده ام با همین چند جمله، بیش از صدها باری که از من وضعیت محیط بانان و مناطق رو شنیده بودند، تاثیر گرفتند.
با اینکه اختلاط دو گونه کاملا مجزای جانوری (یعنی پلنگ و یوز) اشتباه بود و بهتر بود به شکلی هنرمندانه تر “محیط بان مازندرانی” رو به قضیه یوز مرتبط میکردند، ولی آنسوی داستان (یعنی تاثیر بسیار بالای سکانس محیط بان) انقدر قوی و نافذ بود که کاملا انسان رو متقاعد به چشم پوشی میکرد. روشن کردن تفاوت های یوز و پلنگ کار دشواری نیست ولی فهماندن وضعیت دهشتناک فعلی محیط زیست به مردم و حتا دست اندرکاران بسیار دشواره و “پایتخت” بسیار خوب از عهده این مهم براومد.
به سهم خودم به سیروس مقدم عزیز و مهران احمدی گل درود میفرستم و دستشون رو میبوسم.
و اما حکایت نقد آقای محمدعلی اینانلو به سریال پایتخت…
گویا ایشون بیش از ایفای یک نقش سازنده در این وادی، اخیرا به خبرساز بودن با سخنان نسنجیده بیشتر عادت کرده اند.
جناب اینانلو؛ برای بنده و بسیاری اصلا مهم نیست که شکار اون قوچ کار شما بوده یا نه.
شما کشته اید یا برادرتان، در بیابان بودید یا در بستر بیماری، در شاهرود بوده اید یا سمنان…

Animal-Rights-Watch-ARW-7116

برای من این مهمه که شما از تریبون صدا و سیما بارها برای تبلیغ”شکار تفریحی” سو استفاده کرده اید.
خیلی جالبه که چرا شما از این همه حمله (به حق یا ناحق) یک نتیجه درست نمیگیرید؟ چرا متوجه نمیشید که بازی را به حفاظت گراها باخته اید؟ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند. نسل بعدی دیگر قوچ و یا کبک خونی را نشانه افتخار و بزرگی قاتلش نمیداند. نسل بعدی نسلی ست که میپرسد و باید جواب بدهید. نسل بعدی قهرمانش فردی قلچماق، با تفنگی خدا تومنی، ماشین شاستی بلند فلان و…نیست که با سر بریده شده روی دیوار پذیرایی اش دلاوری کند.

قهرمانش محیط بانی ست که برای حیات یک جاندار جانش را داد…
قهرمانش محققی ست که همه عمرش رو صرف دانش حفاظت کرد…
قهرمانش عکاس یا تصویربرداری ست که جوانی ش رو برای حکایت کردن حیات گذاشت…
شما هر چقدر لقب ببافید و عوامفریبی کنید برای این مردم؛ شکارچی، شکارکش، شکارچی نما، مجاز، غیر مجاز و….هیچ فرقی نمیکند.
آنها برای تبیین”شکار تفریحی” به عقلشان رجوع خواهد کرد نه”مجوز سازمان محیط زیست”
شما شکارچیان برای حیواناتی که از ریختن خونشون لذت میبرید، آبشخور بسازید یا علوفه بدهید، باز هم مردم شما را نامحرم خواهند دانست.

آرش [...] تربیت شده مکتب شماست. ایشون در جواب فردی در پیج خودشان نوشتند که”به استثنای چند نفر هیچ کس به اندازه من به گردن محیط زیست ایران حق ندارد”!!!
یکی نیست بگه مرد حسابی! تو هوایی که تنفس میکنی رو مدیون محیط زیستی! زمینی که روش راه میروی و غذایی که میخوری و…
محیط زیست به گردن تو حق داره؟!!
این نتیجه تربیت و دیدگاه شماست آقای اینانلو.
دوستی این چند وقت از من در پیام خصوصی تشکر میکرد و میگفت:”تو دینت را به خوبی نسبت به محیط زیست ادا کردی”…
ببینید تفاوت از کجا تا به کجاست؟
این یعنی یک جمله درست. این یعنی دید درست داشتن. این یعنی فرزند زمین بودن. آقای اینانلو؛ وقتی “شکار تفریحی” رو تبلیغ میکنید، یعنی همین دید طلبکارانه و”همه چیز مال ماست”… و نتیجه ش این میشه که آرش شما فکر میکنه به گردن محیط زیست حق داره!
از “کلمات” میگذرم و به معانی میپردازم. کی گفته که شما و فرزندتان بیش از همه زحمت کشیده اید؟!! اتفاقا شما با اون امکانات صدا و سیمایی خروجیتان بسیار ضعیف بوده.
حتا مستند ساز جوانی که چند سالی ست شروع کرده (مهدی چلانی)، مستندهایش از شما و آرش بسیار قوی تره.
بگذارید بشمارم تا شما و پسرتان بدانید که بهتر از شما چه کسانی هستند:
بهتر از شما عکاسان جوانی هستند که در همین چند سال راوی حیات و زیبایی بوده اند: حامد تیزرویان، نیما رحیم زاده، یاسمین یوسفی، فرزاد ونکی،پیمان آذری،امید پرتوی و…که کارهاشون حیرت انگیزه.
بهتر از شما عکاسانی هستند که لحظه هایی رو ثبت کردند که شما هرگز حتا ندیدید: بهزاد فراهانچی، بابک موسوی، آرش یکدانه،حسن مقیمی، کاوه فرزانه، علی مهاجران، مرتضی نعمتی،محمدرضا شهاب، اصغر محمدی نصرآبادی، محسن واحدی پور، محمد سلامی، امیر جعفری و..
من نمیخوام بگم اصلا سکانس خوب نگرفته اید. ولی وقتی صحبت “به رخ طبیعت کشیدن” باشه، باید نقد بشنوید.
آقای اینانلو؛ فرزندان راستین زمین به شما اجازه نمیدهند که مبلغ کشتار باشید.
هرچقدر هم به این قضیه مهوع، لباس دانش بپوشانید باز حتا جرات نخواهید داشت عکسی از خودتان با یک کبک خونین یا همون شکار کوچک (!) رو در فیس بوک بگذارید…کامنت های زیر اون عکس، نه از شعور کم، که از “بلوغ فکری” این مردم خواهد بود.

فکر نمیکنم شما و آرش بتونید بنده رو به”سوسول بودن”، “پای کامپیوتر نشین” یا “علفخوار بودن” متهم کنید. چرا که حتا دوستان نزدیکتان اگر یک دور توی گالری های من بزنند میبینند که من موفق بوده ام یا شما!
راستی این را هم بگویم که یکی از عکاسانی که براتون اسم بردم، فرزند مردی ست که سابقا شکارچی بوده. شکارچی ای که مرد بود! مردانه غلط بودن شکار تفریحی رو پذیرفت و کنار گذاشت و فرزندی تحویل داد که در آینده عکس هایش از من بهتر خواهد بود (اگر همین الان هم نباشه!) دست این مرد بزرگ رو میبوسم که چنین فرزندی تربیت کرد.
آقای اینانلو….به دامان طبیعت بیایید. چرا که تا امروز فقط در خیالتان طبیعتمرد بوده اید.
روزی که برای حیات “قوچ پیر” حرمت قائل شدید، جامعه محیط زیست هم برای موی سپیدتان حرمت قائل خواهد شد.
* فریبرز حیدری- عکاس حیات وحش- فروردین۱۳۹۳

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...